بلاگفا که بودم یک بار فکر کنم همزمان با اکران فیلم «دخترها فریاد نمیزنند» گزارشی از یک خبرگزاری درباره تجاوز به پسرها پست کردم با عنوان «پسرها هم فریاد نمیزنند» و از خوانندههای مرد وبلاگم خواستم که شناس یا ناشناس اگر تجربهای دارند کامنت بگذارند. سیل کامنتها تکاندهنده بود. چند وقت پیش یاد همون پست افتاده بودم و میخواستم چیزی در همین رابطه بنویسم اما مثل خیلی موضوعات دیگهای که این روزها به فکرم میرسه اما فرصت نوشتنش پیدا نمیشه، به فراموشی سپرده شد تا این که دیروز خبر اون معلم دبیرستان پسرانه را شنیدم.
آماری ندارم اما بدون شک این اتفاقات تو همه کشورها میافته. مثل این میمونه که یک کشور هرچقدرهم برای آموزش بهداشت و سلامتش تلاش کنه اما باز هم نمیتونه همه بیماریها رو ریشهکن کنه، اما چیزی که خیلی ناراحتکننده است اینه که اینجا به طرز عجیب و سوالبرانگیزی در برابر تنظیم و تصویب قوانین حمایت از کودکان مقاومت میشه و مدام رسیدگی به این مسئله به تعویق میافته. از طرف دیگه نه تنها خونوادهها به خاطر آبرو که خود حکومت هم برای حفظ وجهه و ادعای تقدسش وجود این اتفاقات را پنهان و انکار میکنه و این جوری حاشیه امنی برای متجاوزها ایجاد میشه.
هرچند این حکومت برای آگاهی جنسی بچهها و بزرگسالان به ندرت و معمولا خیلی دیر قدمی برداشته اما خدا را شکر کفار با ایجاد شبکههای اجتماعی و امکان دسترسی به اطلاعات در دورترین نقاط دنیا به ما کمک کردند که با حقوقمان در مقام انسان بیشتر آشنا بشیم. حالا ما حتی به نگاههای هوس انگیز یا طولانی معذب کننده هم میگیم تجاوز و منتظر نمیشیم حتما دخولی اتفاق بیفته! حالا ما میدونیم که در مدارس فلان کشور معلمهای مرد حق ندارند به هیچ دلیلی بچهها را لمس کنند وگرنه مواخذه میشن. میدونیم رابطه یک بزرگسال با یک زیر 18سال حتی با وجود رضایتش تجاوز حساب میشه. میدونیم طرز پوشش یک آدم نشاندهنده رضایتش به س/کس نیست یا اگرچه به رضایت خودش مواد مخدر یا مشروبات الکلی مصرف کرده اما هیچکس این اجازه را نداره که بدون رضایتش باهاش بخوابه چون در حالت مستی هم انسانه و باید از حقوق یک انسان برخوردار باشه...