۲۸۵ بازديد
دلم آتش گرفت خون بگریست
تا سفر کرد ورفت سوی بقیع
شمع جان سوخت تا سحرگاهان
معتکف گشت هم به کوی بقیع
بغض غم در گلو ولب خاموش
جرعه نوشید از سبوی بقیع
طاقتم شد برون ،دل پر سوز
تا که می دید هم عدوی بقیع
شب چه خاموش بود دل نالان
چشمه ی اشک روبروی بقیع
یک ضریح کنج قلب من پر نور
نه من آنجا هزار سوی بقیع
بی خبر بود دشمن از دلها
همه دلها غبار روی بقیع
چهار معصوم مادر آنها
همه هستند عطربوی بقیع
دلم آنجا هزار بار شکست
پر کشید از قفس بکوی بقیع
باز گشتم از سفر اما
دل من گشت شمع کوی بقیع
چلچراغی ز، اشکها روشن
روشنی بخش راهپوی بقیع
باغ وگلزار مصطفی بنگر
ای که داری تو ارزوی بقیع
آسمان کهکشان ستاره نور
نور باران به آبروی بقیع
دل شیدا همیشه زائر اوست
چون کبوتر به گرد کوی بقیع
صدیقه اژ ه ای
گلشن سحر با تصحیح مدیر وبلاگ شیدای اصفهانی

چگونه تولیدی ها و عمده فروشی های کفش و کتونی به صنعت کفش کمک میکنند|پخش عمده کفش زنانه و مردانه
بهترین تولیدی کفش و عمده فروشی کفش در زمان رکود کرونا
کفش یا کتانی برای مدرسه
دم کردن زعفران خوش رنگ تر و خوشبوتر با یخ + روش
اولین مطالب آزمایشی من
سیب زمینی شکم پر با سوسیس چوریزو و پنیر لذیذ + طرز تهیه